اصول طراحی داخلی مدرن یکی از محبوبترین رویکردها در دکوراسیون داخلی امروزی است. این سبک بر پایهٔ سادگی، عملکردگرایی و زیباییشناسی نوین تأکید دارد و نتیجهٔ آن خلق فضاهایی مینیمال اما شیک و چشمگیر است. گروه معماری هالی سارن بهعنوان یک مجموعهٔ تخصصی در زمینهٔ طراحی داخلی مدرن، معتقد است آشنایی با اصول بنیادین این سبک برای خلق فضاهای شیک و کاربردی ضروری است.
در طراحی داخلی مدرن، با رعایت اصولی نظیر تعادل، هماهنگی و تأکید میتوان فضایی متوازن و دلپذیر پدید آورد که نیازهای زیباییشناختی و عملکردی کاربران را برآورده سازد. در ادامهٔ این مقاله ضمن تعریف طراحی داخلی مدرن و تشریح اهمیت آن، مهمترین اصول طراحی مدرن، ویژگیهای بارز این سبک و مراحل فرآیند اجرای یک پروژهٔ طراحی داخلی مدرن بهتفصیل بررسی میشود.
بازسازی ساختمان| صفر تا 100 بازسازی
تعریف طراحی داخلی مدرن و اهمیت آن
طراحی داخلی مدرن سبکی از طراحی فضاهای داخلی است که ریشه در جنبش معماری مدرن اوایل قرن بیستم دارد. این سبک با بهرهگیری از خطوط ساده، فرمهای هندسی خالص و حذف تزئینات غیرضروری شناخته میشود. حاصل چنین رویکردی فضایی آرامشبخش، زیبا و بسیار کاربردی است که با نیازهای زندگی معاصر هماهنگی دارد. بهعنوان نمونه، بهکارگیری اصول مدرن میتواند حتی فضاهای کوچک آپارتمانی را بزرگتر نشان داده و بهرهوری از فضای موجود را افزایش دهد. بنابراین، طراحی داخلی مدرن با ایجاد تعادل میان زیبایی و عملکرد، محیطی فراهم میکند که آسایش بصری و کارایی را توأمان ارائه میدهد.
اصول اصلی طراحی داخلی مدرن
اصول طراحی داخلی مجموعه قواعدی هستند که به ایجاد یک طرح منسجم و خوشایند کمک میکنند. معمولاً هفت اصل بنیادین در طراحی داخلی مطرح میشود که عبارتاند از تعادل، هماهنگی (انسجام)، ریتم، مقیاس و تناسبات، تأکید (نقطهٔ کانونی)، کنتراست و جزئیات. در سبک مدرن نیز رعایت این اصول موجب خلق فضایی متعادل، هماهنگ و چشمنواز میشود. در ادامه، هر یک از این اصول در بستر طراحی داخلی مدرن تشریح شده است.
تعادل (Balance)
تعادل در اصول طراحی داخلی مدرن به توزیع یکنواخت وزن بصری عناصر در فضا گفته میشود.این اصل نقش مهمی در ایجاد حس ثبات و آرامش در محیط ایفا میکند؛ به طوری که در صورت عدم تعادل، حتی مجللترین دکورها نیز ممکن است ناخوشایند و ناآرام بهنظر برسند. در طراحی داخلی مدرن، تعادل از طریق چیدمان صحیح مبلمان، اکسسوریها، رنگها و فرمها حاصل میشود تا وزن بصری اجزا متوازن گردد و فضا پایدار و دلپذیر باشد. سه نوع تعادل در دکوراسیون داخلی تعریف شده است: متقارن، نامتقارن و شعاعی. در ادامه هر یک از این انواع تعادل را شرح میدهیم.
تعادل متقارن
تعادل متقارن زمانی حاصل میشود که دو سمت یک فضا نسبت به یک محور مرکزی، تصویر آینهای یکدیگر باشند. در این حالت، عناصر یکسان یا بسیار مشابه در هر دو سوی یک نقطهٔ کانونی قرار میگیرند؛ برای نمونه، دو مبل یکسان در دو طرف شومینه یا میزهای کنار تخت مشابه در دو سوی تخت خواب. تعادل متقارن وزن بصری را بهطور یکنواخت پیرامون مرکز توزیع میکند و فضایی رسمی، منظم و آرام خلق مینماید. این نوع تعادل اغلب در سبکهای کلاسیک یا فضاهای رسمی بهکار میرود و برای افرادی که به دنبال نظم و تقارن هستند بسیار دلپذیر است.
تعادل نامتقارن
تعادل نامتقارن را میتوان رویکردی مدرن در طراحی داخلی دانست که آزادی عمل و انعطافپذیری بیشتری به طراح میدهد. در این نوع تعادل، دو سوی فضا دارای اجزای کاملاً متفاوت هستند، اما از نظر وزن بصری هموزن به نظر میرسند و در نتیجه حس تعادل حفظ میشود. به جای تکرار یک شیء یکسان در طرفین، از ترکیب عناصر غیرمشابه – از لحاظ شکل، اندازه، رنگ یا بافت – با وزن بصری مشابه استفاده میگردد تا توازن ایجاد شود. حاصل چنین چیدمانی فضایی پویاتر و غیررسمیتر است که در طراحی داخلی مدرن بسیار مطلوب تلقی میشود.
تعادل شعاعی
تعادل شعاعی زمانی بهوجود میآید که همهٔ عناصر طراحی حول یک نقطهٔ مرکزی یا محور، سازماندهی شوند.در این حالت، چیدمان به صورت دایرهوار یا پرتویی شکل میگیرد؛ نمونهٔ کلاسیک آن قرارگیری چند صندلی و میز پیرامون یک میز گرد در مرکز فضا است. تعادل شعاعی به طور کلی کمتر از دو نوع قبلی در فضاهای مسکونی استفاده میشود، اما در صورت بهکارگیری میتواند یک نقطهٔ کانونی قوی ایجاد کرده و جلوهای چشمگیر پدید آورد. این نوع تعادل معمولاً در فضاهای بزرگ یا پلانهای مدور مشاهده میشود و در صورت وجود، حس نظم و تمرکز حول مرکز را به بیننده القا میکند.
هماهنگی و انسجام (Unity & Harmony)
هماهنگی در اصول طراحی داخلی مدرن زمانی شکل میگیرد که تمام عناصر فضا حول یک سبک یا مفهوم واحد با هم کار کنند و هیچ جزء ناهماهنگی به چشم نیاید. انسجام به این معنا است که اجزای فضا – از مبلمان و چیدمان گرفته تا رنگها، بافتها و اکسسوریها – همگی یک روایت و زبان طراحی یکپارچه را دنبال کنند.
در سبک مدرن، حفظ هماهنگی موجب میشود فضای ساده و خلوت، دچار اغتشاش視ی یا ناهماهنگی نشود. برای دستیابی به هارمونی، انتخاب یک سبک طراحی مشخص و تبعیت از یک ترکیب رنگی هماهنگ بسیار اهمیت دارد. همچنین تکرار عناصر مشترک (مثل یک الگوی خاص یا بافت معین) در بخشهای مختلف فضا میتواند حس انسجام را تقویت کند و اجزا را به یکدیگر پیوند دهد.
انتخاب سبک و ترکیب رنگها
برگزیدن یک سبک مشخص و پایبندی به آن در سراسر یک پروژه، پایهٔ ایجاد انسجام در طراحی داخلی است. در مورد سبک مدرن، توصیه میشود کلیهٔ اجزا از یک زبان طراحی واحد پیروی کنند. برای مثال، مبلمان، پوششهای کف و دیوار و وسایل دکوراتیو همگی از الگوهای ساده و مدرن انتخاب شوند تا سبک کلی یکدست بماند.
به علاوه، تعیین یک پالت رنگی محدود و هماهنگ (عمدتاً شامل رنگهای خنثی همراه با یک یا دو رنگ برجستهٔ مکمل) ضروری است. انتخاب ترکیب رنگ مناسب باعث میشود بخشهای مختلف فضا از نظر بصری به هم مرتبط باشند و هیچ عنصر رنگی، ناهمخوان یا زائد به نظر نرسد. رعایت این اصل در سبک مدرن، که سادگی و وحدت بصری اولویت دارد، به طراحی منسجم و حرفهای منجر میشود.
تکرار الگو و بافت برای ایجاد هارمونی
یکی از روشهای مؤثر برای ایجاد هارمونی، تکرار هدفمند الگوها و بافتهای مشابه در نقاط مختلف فضا است. به عنوان نمونه، میتوان یک طرح مشخص (مثلاً الگوی خطوط هندسی) را در اجزای متعددی تکرار کرد؛ از پارچهٔ مبلمان و کوسنها گرفته تا فرش یا پردهها. یا اینکه یک نوع بافت (مثلاً بافت چوب یا حصیر) در چند عنصر از جمله مبلمان، قابها و وسایل تزئینی بهکار گرفته شود. این تکرارهای برنامهریزیشده باعث میشود اجزای گوناگون فضا هماهنگ و مرتبط به نظر برسند و یکپارچگی طراحی حفظ شود. به کمک چنین تداومی، حتی با وجود تنوع اجزا، طرح کلی از نظر بصری منسجم و دلنشین باقی میماند.
ریتم (Rhythm)
ریتم در اصول طراحی داخلی مدرن عبارت است از ایجاد حس حرکت و جریان بصری از طریق تکرار یا توالی عناصر طراحی. همانطور که در موسیقی، ریتم باعث پیوستگی ملودی و هدایت گوش میشود، در دکوراسیون نیز تکرار عناصر بصری معین در فواصل مشخص موجب میگردد چشم بیننده به نرمی از بخشی از فضا به بخش دیگر هدایت شود. با بهکارگیری ریتم، طراحی داخلی از حالت سکون خارج شده و پویاتر ادراک میشود. رایجترین شیوههای ایجاد ریتم شامل تکرار منظم رنگها، اشکال یا الگوهای خاص، و همچنین ایجاد توالیهای حسابشده (برای مثال بزرگ شدن تدریجی اندازهٔ اجسام یا تغییر مرحلهبهمرحلهٔ رنگ) است. نتیجهٔ رعایت ریتم، ایجاد تداوم بصری در فضا و پیوند دادن قسمتهای مختلف دکوراسیون به یکدیگر است.
تکرار و تداوم بصری
تکرار منظم یک عنصر بصری در نقاط گوناگون فضا، سادهترین راه برای ایجاد ریتم است. این عنصر میتواند یک رنگ خاص، یک شکل هندسی، یک بافت یا حتی یک قطعهٔ دکوراتیو باشد که در بخشهای مختلف تکرار میشود. برای نمونه، نصب چند قاب عکس یکشکل در امتداد یک دیوار یا استفادهٔ مکرر از یک رنگ خاص در کوسنها، گلدانها و سایر جزئیات، نوعی تداوم بصری پدید میآورد که چشم را به حرکت در مسیر مشخصی وامیدارد. این تکرارها باید با فاصلهها و الگوی مناسب انجام شوند تا الگوی دیداری منظم و قابل درکی شکل گیرد. ریتم حاصل از تکرار، نوعی نظم پنهان در فضا ایجاد میکند که ناخودآگاه توسط بیننده احساس میشود.
پیشرفت و انتقال بین فضاها
علاوه بر تکرار، ایجاد پیشرَوی (Progression) یا انتقال تدریجی نیز میتواند ریتم را تقویت کند. منظور از پیشرَوی، تغییر مرحلهبهمرحله در یک ویژگی بصری است؛ برای مثال، قرار دادن مجموعهای از گلدانها یا مجسمهها با ارتفاعهای افزایشی در کنار هم که چشم را گامبهگام به سمت بالا هدایت میکند. این توالی حسابشده، حس حرکت و پویایی را در دکوراسیون بهوجود میآورد. از سوی دیگر، انتقال (Transition) به وجود یک مسیر یا عنصر راهبر اشاره دارد که ارتباط ملایمی بین دو بخش فضا ایجاد میکند.
برای نمونه، یک راهروی قوسدار یا یک تغییر تدریجی در رنگ کفپوش از اتاقی به اتاق دیگر، میتواند گذار نرم و یکپارچهای را بین فضاها فراهم کند. با بهرهگیری از پیشرَوی و انتقال، ریتم طراحی داخلی کاملتر شده و چشم بدون احساس گسستگی در فضا گردش میکند.
مقیاس و تناسبات (Scale & Proportion)
مقیاس و تناسبات به رابطهٔ اندازهٔ هر عنصر با دیگر عناصر و با کلیت فضا گفته میشود. یک اصول طراحی داخلی مدرن زمانی متوازن و خوشایند است که ابعاد مبلمان و اشیا متناسب با ابعاد اتاق و نسبت به یکدیگر انتخاب شوند. رعایت مقیاس بدین معنا است که هیچ وسیلهای بیش از حد بزرگ یا بسیار کوچک نباشد؛ مثلاً یک مبل سهنفرهٔ بزرگ در یک نشیمن کوچک، تعادل بصری را برهم میزند، همانطور که یک تابلوی کوچک روی یک دیوار وسیع به چشم نمیآید.
تناسب صحیح میان اجزا سبب میشود فضا از نظر بصری دلنشین و کاربردی باشد و هر عنصر بهخوبی در جای خود بنشیند. طراحان داخلی برای سنجش دقیق تناسبها گاه از قواعد کلاسیک مثل نسبت طلایی بهره میگیرند که به ایجاد ترکیبات موزون کمک میکند. مجموعاً، توجه به مقیاس و تناسبات در سبک مدرن تضمین میکند چیدمان نهایی نه تنها زیبا بلکه از لحاظ کاربردی نیز راحت و متعادل باشد.
اندازه عناصر و نسبت طلایی
برای دستیابی به ترکیبهای چشمنواز، طراحان گاهی به اصول ریاضی و هندسی روی میآورند. یکی از معروفترین این اصول نسبت طلایی است که مقدار تقریبی آن 1 به 1٫618 میباشد و از دیرباز در هنر و معماری بهعنوان نسبتی ایدهآل مطرح بوده است. در طراحی داخلی مدرن میتوان با الهام از نسبت طلایی، ابعاد و نسبت بخشهای مختلف را تنظیم نمود.
برای مثال، نسبت ارتفاع مبلمان به فضای خالی بالای آن یا نسبت ابعاد یک میز جلو مبلی به کاناپه را میتوان نزدیک به نسبت طلایی در نظر گرفت تا ترکیب حاصل برای چشم خوشایندتر باشد. هرچند رعایت دقیق این نسبت ضروری نیست، اما آگاهی از آن به طراح کمک میکند تا در تصمیمگیری درباره اندازهها و فواصل، به ترکیبی متعادل و جذاب برسد.
ارتباط بین عناصر و فضا
تناسبات در اصول طراحی داخلی مدرن تنها به نسبتهای درونی اشیا محدود نمیشود، بلکه رابطهٔ هر عنصر با کل فضا را نیز در بر میگیرد. در این راستا، طراح باید اطمینان حاصل کند که اندازهٔ مبلمان و لوازم با مقیاس اتاق همخوان است. برای نمونه، در یک اتاق نشیمن کوچک بهتر است از مبلمان ظریفتر و کمحجمتر استفاده شود تا فضا دلگیر نشود؛ بالعکس، در سالنی بزرگ وجود مبلمان بسیار کوچک باعث میشود اتاق خالی و بیروح بهنظر برسد.
همچنین ارتفاع عناصر نسبت به ارتفاع سقف نیز مهم است – مثلاً در فضایی با سقف بلند، انتخاب پردهها یا قفسههای بلندتر میتواند به متعادل کردن مقیاس عمودی فضا کمک کند. در سبک مدرن، تأکید بر هماهنگی ابعاد عناصر با یکدیگر و با ابعاد اتاق است تا کلیت فضا متعادل و خوشترکیب باشد و هیچ جزء اضافی یا کمبود در مقیاس احساس نشود.
تأکید و ایجاد نقطهی کانونی (Emphasis)
هر فضای داخلی حرفهای معمولاً دارای یک نقطهٔ کانونی برجسته است که بلافاصله پس از ورود، نگاه را به خود جلب میکند. اصل تأکید در طراحی داخلی دقیقاً به این مفهوم اشاره دارد؛ یعنی تخصیص مرکز توجه بصری به یک عنصر یا بخش معین از فضا، بهگونهای که دیگر اجزا پیرامون آن سازماندهی شوند. نقطهٔ کانونی میتواند یک المان معماری (مانند شومینه، پنجرهٔ بزرگ یا دیوار شاخص)، یک قطعه مبلمان خاص (مثلاً یک کاناپهٔ منحصربهفرد) یا یک اثر هنری چشمگیر (تابلو، مجسمه و غیره) باشد.
در سبک مدرن، ایجاد تأکید غالباً با بهرهگیری از رنگ یا بافت متمایز و یا نورپردازی ویژه بر روی آن عنصر صورت میگیرد. وجود یک نقطهٔ کانونی قوی به فضا شخصیت میبخشد و چیدمان را حول محور مشخصی سامان میدهد. سایر اجزای دکوراسیون نیز معمولاً طوری انتخاب و چیده میشوند که به تقویت و برجستهتر شدن این نقطهٔ کانونی کمک کنند.
ایجاد نقطه کانونی با رنگ یا بافت
یکی از سادهترین راهها برای برجسته کردن یک عنصر بهعنوان نقطهٔ کانونی، استفاده از رنگ یا بافت متضاد در آن عنصر نسبت به بقیهٔ فضا است. در یک اتاق نشیمن با دکوراسیون عمدتاً خنثی، قرار دادن یک مبل با رنگ تند (مثلاً زرد خردلی یا آبی فیروزهای) در مرکز توجه، بلافاصله آن را به نقطهٔ کانونی تبدیل میکند. به همین ترتیب، در فضای یکدست و ساده، ایجاد یک دیوار بافتدار (برای مثال دیوار پوشیدهشده با سنگ، آجر یا کاغذدیواری طرحدار) میتواند توجهها را معطوف خود کند.
نکتهٔ مهم این است که رنگ یا بافت انتخابشده باید در عین تضاد، با کل پالت رنگی و سبک فضا هماهنگ باشد تا نقطهٔ کانونی هرچه بیشتر چشمنواز جلوه کند و در عین حال، با سایر عناصر تضاد ناخوشایند نداشته باشد.
اجتناب از چند نقطه کانونی همزمان
در یک فضا نباید عناصر متعدد به صورت همپایه برای جلب توجه رقابت کنند؛ تعدد نقاط کانونی میتواند بیننده را دچار سردرگمی کند و از تأثیرگذاری هر کدام بکاهد. به همین دلیل، اصل تأکید بر تعیین یک نقطهٔ کانونی اصلی در هر فضا و ساماندهی سایر اجزا حول آن تأکید دارد.
به جای داشتن دو یا چند مرکز توجه، بهتر است یکی را اصلی و بقیه را فرعی در نظر بگیریم. برای مثال، در یک اتاق نشیمن ممکن است تلویزیون و شومینه هر دو جذاب باشند، اما طراح تصمیم میگیرد یکی (مثلاً شومینه) را محور چیدمان قرار دهد و تلویزیون را در جایگاه فرعیتری بگذارد تا رقابت بصری ایجاد نشود. با این روش، چشم بیننده ابتدا به عنصر اصلی جذب شده و سپس سایر قسمتها را در ارتباط با آن میبیند. اجتناب از چند نقطهٔ کانونی همزمان به حفظ وضوح و خوانایی طرح کمک میکند و تجربهٔ بصری خوشایندتری را برای کاربران فراهم میسازد.
کنتراست و تنوع بصری (Contrast & Variety)
استفاده از تضاد در عناصر طراحی، یکی از تکنیکهای کلیدی برای افزودن جذابیت و تنوع بصری به فضا است. اگر تمام اجزای یک اتاق از نظر رنگ، شکل و بافت مشابه باشند، نتیجه فضایی یکنواخت و کسلکننده خواهد بود. کنتراست به معنای قرار دادن آگاهانهٔ عناصر متضاد در کنار یکدیگر است تا تفاوتهای آنها برجسته شود و توجه بیننده جلب گردد.
این تضاد میتواند در رنگها، جنس مواد، فرم اشیا یا ابعاد آنها باشد. برای نمونه، ترکیب سطوح روشن و تیره، یا مات و براق، و یا منحنیهای نرم در کنار خطوط صاف، همگی به ایجاد تنوع دیداری کمک میکنند. در سبک مدرن – که اغلب با سادگی و یکدستی شناخته میشود – بهکارگیری کنتراست بهصورت کنترلشده اهمیت ویژهای دارد؛ چرا که افزودن تنوع بصری در عین حفظ مینیمالیسم فضا، به طرح عمق و پویایی میبخشد.
تضاد در رنگها (روشنی/تاریکی، گرم/سرد)
تضاد رنگی از مؤثرترین ابزارهای ایجاد کنتراست در دکوراسیون است. ترکیب رنگهای روشن و تیره مانند سفید و مشکی، فضایی دراماتیک و شیک پدید میآورد؛ همچنین تلفیق هوشمندانهٔ رنگهای گرم (قرمز، نارنجی) و سرد (آبی، سبز) میتواند به تعادل و پویایی رنگی منجر شود. در سبک مدرن – که پالت اصلی آن معمولاً خنثی و تکرنگ است – افزودن حسابشدهٔ یک یا دو رنگ برجسته به عنوان رنگ تأکیدی توصیه میشود.برای مثال، وجود چند کوسن به رنگ زرد یا یک تابلوی هنری با رنگهای زنده روی دیوار، کنتراستی جذاب ایجاد میکند بیآنکه سادگی کلی فضا را برهم بزند. این نقاط رنگی متضاد، نگاه را به خود جلب کرده و از یکنواختی پالت رنگی جلوگیری میکنند.
تضاد در بافت و فرم
تنوعبخشی به بافتها و شکلها نیز از دیگر روشهای ایجاد کنتراست است. در یک فضای مدرن که بسیاری از سطوح صاف و سادهاند، افزودن چند عنصر با بافت ملموس یا طرحدار باعث غنیتر شدن طراحی میشود. برای مثال، حضور یک فرش پرزدار نرم در کنار مبلمان چرمی صاف یا قرار دادن کوسنهای بافتدار بر روی مبل ساده، تضادی دلپذیر ایجاد میکند.
به همین ترتیب، استفاده از فرمهای متنوع تأثیر چشمگیری دارد؛ ترکیب اشکال گرد و منحنی (مثل یک میز قهوهخوری دایرهای) با اشکال گوشهدار (مانند کتابخانه مستطیلی) تعادل جالبی میان نرمی و صلابت بهوجود میآورد. نکته اینجاست که این تضادهای بافتی و فرمی باید حسابشده و محدود باشند تا به جای ناهماهنگی، مکمل یکدیگر بوده و هویت بصری فضای مدرن را تقویت کنند.
جزئیات و تزئینات (Details)
جزئیات در اصول طراحی داخلی مدرن به عناصر ریزتر و نهاییای گفته میشود که چیدمان کلی را تکمیل و غنی میکنند. هرچند ممکن است در نگاه اول کماهمیت جلوه کنند، اما این ریزهکاریها و تزئینات ظریف میتوانند تفاوت میان یک طراحی معمولی و یک طراحی حرفهای را رقم بزنند. در سبک مدرن – که بر سادهگرایی استوار است – جزئیات باید با دقت و وسواس خاصی انتخاب شوند تا ضمن حفظ سادگی فضا، به آن عمق و شخصیت ببخشند.
مواردی مانند نوع دستگیرههای در و کابینت، مدل شیرآلات، شیوهٔ دوخت و جنس کوسنها، طرح پترنهای ظریف روی پارچهها، تابلوها و اشیاء دکوراتیو کوچک همگی جزء جزئیات محسوب میشوند. این عناصر اگر درست انتخاب و چیده شوند، حس کاملشدگی و اصالت را به فضا میآورند. همچنین جزئیات جایی است که شخصیت و سلیقهٔ ساکنین میتواند در آن متجلی شود؛ بیآنکه تمام فضا را از سبک مدرن خارج کند.
جزئیات نهایی و شخصیسازی
در مراحل پایانی اصول طراحی داخلی مدرن، افزودن جزئیات ویژه و شخصی میتواند فضای خانه را از یک نمایشگاه مبلمان به خانهای گرم و منحصربهفرد تبدیل کند. منظور از شخصیسازی، بهکارگیری عناصری است که بازتابدهندهٔ هویت و علایق ساکنین باشد. برای مثال، قرار دادن عکسهای خانوادگی خوشقابشده روی میزها، چیدمان کتابهای مورد علاقه در قفسه، یا نمایش کلکسیونی کوچک از اشیاء یادبود سفرها بر روی شلف دیواری، همه به فضا روح میبخشند.
در عین حال، باید توجه داشت که این اقلام شخصی نیز با چارچوب طراحی هماهنگ شوند؛ مثلاً قاب عکسها یا کتابخانه از نظر فرم و رنگ با سبک مدرن فضا همخوان باشند. چند المان منتخب و معنادار در جای مناسب خود، ضمن اضافه کردن امضای شخصی صاحبخانه به دکوراسیون، صمیمیت و حس زندگی را به فضای مدرن میآورد.
استفاده از عناصر دکوراتیو و فلزی
بهکارگیری بجا و هوشمندانهٔ عناصر تزئینی شاخص و متریالهای خاص مانند فلزات میتواند جذابیت دکوراسیون مدرن را دوچندان کند. یکی از مشخصههای طراحی مدرن، استفاده از فلزات صنعتی مثل استیل، کروم و برنج به عنوان بخشی از تزئینات است. این فلزات بهصورت سطوح براق در پایهٔ مبلمان، قاب آینهها، بدنهٔ چراغها و اکسسوریهای دکوراتیو ظاهر میشوند و با درخشش خود، کنتراست جالبی نسبت به بافتهای مات (مانند چوب یا پارچه) ایجاد میکنند.
علاوه بر فلزات، حضور یکی دو قطعه دکوراتیو با طراحی منحصربهفرد (مانند یک مجسمهٔ هنری مدرن، یک ظرف دکوراتیو خاص یا یک آباژور ایستادهٔ خلاقانه) نقش چاشنی را در فضای سادهٔ مدرن بازی میکند. این عناصر زینتی باید بهدقت انتخاب شوند تا نقطهٔ تمرکز کوچکی از جذابیت بصری ایجاد کرده و از یکنواختی بیش از حد فضا جلوگیری کنند. با این حال، تعادل اهمیت دارد – زیادهروی در افزودن تزئینات میتواند سادگی را مخدوش کند، بنابراین تعداد و ابعاد این قطعات باید محدود و سنجیده باشد. به طور خلاصه، جزئیات و تزئینات در طراحی داخلی مدرن حکم امضای نهایی طراح را دارند که پروژه را تکمیل و متمایز میکنند.
ویژگیهای طراحی داخلی مدرن
سبک طراحی داخلی مدرن، افزون بر اصول یادشده، دارای ویژگیها و مؤلفههای شاخصی است که آن را از سایر سبکها متمایز میسازد. در این بخش به مهمترین ویژگیهای بصری و کارکردی سبک مدرن میپردازیم. این ویژگیها در واقع نحوهٔ تجلی اصول طراحی مدرن را در ظاهر و حسوحال فضا نشان میدهند.
چیدمان ساده و خلوت
چیدمان در سبک مدرن بر پایهٔ مینیمالیسم استوار است؛ به این معنی که فضا تا حد امکان ساده و خلوت نگه داشته میشود. در یک دکوراسیون مدرن، تنها اثاثیه و لوازم ضروری در معرض دید قرار میگیرند و از انباشتن وسایل غیرلازم یا تزیینات اضافی پرهیز میشود. هر عنصر در فضا دارای نقش و کاربرد مشخصی است و چیزی صرفاً برای پُر کردن فضا اضافه نمیگردد. این رویکرد «زیبایی در سادگی» موجب میشود محیط منظم، باز و آرامشبخشی حاصل شود؛ فضایی که در آن هر چیز سر جای خود قرار دارد و هیچ ازدحام بصریای چشم را نمیآزارد.
برای دستیابی به چنین چیدمان خلوتی، طراحان معمولاً از راهکارهایی مانند مبلمان با طراحی ساده و خطوط صاف، فضاهای ذخیرهسازی مخفی (کمدها و قفسههای توکار داخل دیوار) و حذف تیغههای غیرضروری استفاده میکنند. حاصل نهایی، فضایی است که حس نظم، آراستگی و وسعت را القا میکند و به واسطهٔ سادگی خود، زیبایی بیزمانی دارد.
استفاده از متریال طبیعی
یکی از راههای جلوگیری از سرد و بیروح شدن فضای مینیمال مدرن، استفاده از مواد طبیعی در طراحی است. متریالهایی نظیر چوب، سنگ، آجر، بتن، شیشه و الیاف ارگانیک بهوفور در سبک مدرن به کار میروند تا گرما و اصالت را به محیط بیاورند. برای مثال، کفپوشهای چوبی با رنگ طبیعی یا با پوشش مات، کابینتها و مبلمان چوبی، صفحات رویهی سنگی یا بتنی ساده، همگی جلوهای طبیعی اما در چهارچوب سادگی مدرن ایجاد میکنند.
برخی طراحان مدرن ترجیح میدهند چوبهای طبیعی را حتیالامکان به صورت خام یا با کمترین پوشش به کار برند تا بافت و گرههای آن به عنوان یک عنصر ارگانیک جلوه کند. همچنین استفاده از پارچههای نخی و کتانی برای مبلمان و پردهها، یا به کار بردن گیاهان آپارتمانی سبز بهعنوان جزئی از دکور، ارتباط انسان با طبیعت را در فضای داخلی مدرن تقویت میکند. نکتهٔ مهم، سادگی در پرداخت این متریالها است – مثلاً سنگ و چوب با برشها و پرداختهای ساده و بدون منبتکاری پیچیده – تا با ماهیت مینیمال سبک سازگار باشد.
فضای باز و نور طبیعی
تأکید بر فضای باز و بهرهگیری حداکثری از نور طبیعی از دیگر ویژگیهای طراحی مدرن است. در پلانهای مدرن معمولاً فضاهای عمومی خانه (نشیمن، غذاخوری و آشپزخانه) به صورت پیوسته و بدون دیوارهای حائل زیاد طراحی میشوند تا حس وسعت و ارتباط را ایجاد کنند. حذف دیوارهای غیرضروری و بهکارگیری پلان باز کمک میکند نور طبیعی و جریان هوا آزادانه در سراسر فضا حرکت کند. همچنین در سبک مدرن استفاده از پنجرههای بزرگ و سرتاسری که نور روز را به داخل میآورند بسیار رایج است.
نور خورشید که از این بازشوهای وسیع وارد میشود، فضای داخلی را روشن، دلباز و باطراوت میکند و مناظر بیرونی را به بخشی از دکوراسیون تبدیل مینماید. علاوه بر این، سقفهای بلند و فضاهای دوارتفاع (مثلاً نشیمنهای دوبلکس) نیز میتوانند حس باز بودن را تشدید کنند. نور طبیعی در کنار پلان باز، جوّی آرام و آزاد به فضای مدرن میدهد و در ساعات روز تا حد زیادی نیاز به روشنایی مصنوعی را مرتفع میسازد.
رنگهای خنثی و ترکیب رنگهای خاص
پالت رنگی در اصول طراحی داخلی مدرن عمدتاً متشکل از رنگهای خنثی است که پسزمینهای آرام و بیطرف برای سایر عناصر فراهم میکنند. سفید، خاکستری، کرم، مشکی و بژ از رنگهای پایه و محبوب در این سبک بهشمار میروند. استفاده از این رنگهای ملایم و تکرنگ باعث میشود فضا بزرگتر و روشنتر دیده شود و توجه بیش از حد به دیوارها یا کف معطوف نگردد. با این حال، برای جلوگیری از یکنواختی بیش از حد، معمولاً یک یا دو رنگ خاص به صورت تاکید در اجزای دکوراسیون مدرن بهکار میرود.
به عنوان مثال، ممکن است در یک اتاق نشیمن با دیوارها و مبلمان خاکستری و سفید، چند کوسن زرد یا یک صندلی تک با روکش آبی نفتی اضافه شود تا چاشنی رنگ به فضا بیفزاید. این رنگهای تاکیدگر اغلب در مقیاس محدود استفاده میشوند – مثلاً یک دیوار شاخص، تابلوهای هنری، قالیچه یا کوسنها – و بدین ترتیب ضمن حفظ سادگی و وقار پالت خنثی، به فضا سرزندگی و شخصیت میدهند. انتخاب این رنگهای خاص معمولاً براساس سلیقهٔ کارفرما یا روانشناسی رنگ صورت میگیرد، ولی در هر حال باید با رنگهای خنثی اطراف هارمونی داشته باشند.
نورپردازی مدرن
نورپردازی در اصول طراحی داخلی مدرن مدرن نقش بسزایی در زیبایی و کارایی فضا ایفا میکند. رویکرد مدرن به نورپردازی معمولاً لایهای است؛ یعنی ترکیبی از نور عمومی (Ambient)، نور وظیفهای (Task) و نور تأکیدی (Accent) بهصورت همزمان در فضا طراحی میشود تا هم روشنایی پایهای کافی فراهم شود و هم بر نقاط و عناصر مهم تأکید گردد. وسایل روشنایی در سبک مدرن طرحهایی ساده، مینیمال و اغلب هندسی دارند و خود به عنوان جزئی از دکوراسیون در نظر گرفته میشوند. انواع چراغهای توکار سقفی یا دیواری، نورهای مخفی خطی در سقف یا کف، لامپهای آویز سادهی تکحباب یا چندحباب در ارتفاعهای مختلف، و چراغهای ایستادهی مدرن با خطوط تمیز، همگی از گزینههای محبوب هستند.
نورهای نقطهای (اسپاتلایت) برای برجستهکردن آثار هنری یا سطوح بافتدار به کار میروند و دیمرها برای تنظیم شدت نور و ایجاد حالتهای مختلف نوری (مثلاً نور ملایم برای شب) مورد استفاده قرار میگیرند. به طور خلاصه، نورپردازی مدرن ترکیبی است از خلاقیت و عملکرد؛ سیستمی که نه تنها فضا را روشن میکند، بلکه حالوهوای آن را نیز شکل میدهد. در ادامه به چند روش خاص نورپردازی مدرن اشاره میکنیم.
روشهای نورپردازی خطی
نورپردازی خطی به استفاده از منابع نور کشیده و خطی در فضا اشاره دارد. یکی از مصداقهای بارز آن، نوارهای LED مخفی در شکاف سقف یا کف است که نواری ممتد از نور ایجاد میکنند. این ریسههای نورانی که در سقفهای کاذب یا کنارهٔ دیوارها کار گذاشته میشوند، بدون اینکه منبع نور مستقیماً دیده شود، روشنایی پراکنده و یکنواختی فراهم میآورند و خطوط معماری فضا را نیز تاکید میکنند. همینطور چراغهای آویز خطی (مثلاً یک چراغ باریک مستطیلی بالای میز غذاخوری) از المانهای محبوب روشنایی مدرن هستند که با شکل سادهٔ خود، کاملاً با زیباییشناسی مینیمال سازگارند.
نورپردازی خطی علاوه بر زیبایی، کارکردگرایی هم دارد؛ برای مثال، نوارهای نورانی زیر کابینتهای آشپزخانه سطح کار را روشن میکنند یا چراغهای خطی کف راهروها مسیر حرکت را ایمن و مشخص میسازند. به طور کلی این روش نورپردازی با سادگی و امتداد خود، حس مدرن و یکپارچهای به فضا میبخشد.
نورپردازی از کف
منظور از نورپردازی از کف، تکنیکهایی است که منبع نور در سطح زمین یا نزدیک به آن قرار میگیرد و نور را به سمت بالا یا اطراف منتشر میکند. یکی از کاربردهای این روش، نورپردازی تاکیدی معماری است؛ برای مثال، نصب چراغهای کوچک توکار در کف کنار دیوار که پرتو نور را به صورت عمودی روی دیوار میاندازند و با ایجاد سایهروشن، بافت دیوار را برجسته میکنند.همچنین آباژورها و لامپهای ایستادهٔ زمینی نمونههایی از نورپردازی از کف هستند که علاوه بر روشنسازی محیط اطراف خود، به تکمیل دکوراسیون نیز کمک میکنند.
در طراحی مدرن اغلب از آباژورهای ایستاده با فرمهای مینیمال و هندسی (مانند یک استوانهٔ باریک یا یک قوس ساده) استفاده میشود که نور را بهطور ملایم در ارتفاع پایین منتشر میکنند. نورپردازی از کف معمولاً برای ایجاد حالت دراماتیک یا افزودن عمق به فضا در شب به کار میرود؛ مثلاً تابش نور ملایم از پایین به یک گلدان بزرگ یا مجسمه، جلوهای چشمگیر به آن میدهد. این روش بهویژه زمانی مفید است که بخواهیم بدون روشن کردن چراغهای سقفی، فضا را با نور کم اما کافی روشن نگه داریم و جوّی آرام و دلپذیر بیافرینیم.
نورپردازی دیواری
چراغهای دیواری (Wall Sconces) و نورهای دیواری یکی از عناصر مهم نورپردازی مدرن هستند که به دو منظور استفاده میشوند: تأمین نور موضعی در بخشهای خاص و افزودن جذابیت بصری به دیوارها. چراغهای دیواری مدرن طرحهایی ساده و اغلب هندسی دارند؛ مانند مکعبهای نورانی، استوانههای دیواری یا چراغهایی با صفحات تخت که نور را به بالا و پایین پخش میکنند. این چراغها در راهروها، بالای آثار هنری، کنار تخت خواب یا در حمام و سرویسها به کار میروند و نور ملایمی را به سطح دیوار یا به فضای اطراف میتابانند.
مزیت نورپردازی دیواری این است که نقاط تاریک فضا را از بین میبرد و بدون اشغال فضای کف یا شلوغ کردن سقف، روشنایی را تأمین میکند. برای مثال، نصب یک ردیف چراغ دیواری کوچک در امتداد یک راهرو بلند، علاوه بر روشن کردن مسیر حرکت، باعث میشود راهرو جذابتر و طولانیتر به نظر برسد. در سبک مدرن، نورپردازی دیواری اغلب به صورت غیرمستقیم طراحی میشود – یعنی نور ابتدا به دیوار یا سقف تابیده و بازتاب آن محیط را روشن میکند – تا خیرگی ایجاد نشود و فضا با نور نرم و دلنشین پر شود.
تقویت نور با شیشه و آینه
شیشه و آینه دو یار جدانشدنی نورپردازی در طراحی داخلی هستند. آینهها با بازتاب نور محیط، شدت روشنایی را دوچندان میکنند و به ویژه در فضاهای کوچک یا کمنور، تأثیر چشمگیری بر افزایش نور و حس گستردگی فضا دارند.استفاده از یک آینهٔ قدی در اتاق نشیمن یا آینههای دکوراتیو بزرگ روی دیوارهای سالن، نور طبیعی روز یا نور چراغها را منعکس کرده و اتاق را روشنتر و دلبازتر نشان میدهد. افزون بر آینه، حضور سطوح شیشهای نیز به عبور و انتشار نور کمک میکند. برای مثال، درهای شیشهای، پارتیشنهای شیشهای یا میزهای شیشهای اجازه میدهند نور بدون مانع در فضا جریان یابد.
بسیاری از لوسترها و چراغهای مدرن نیز دارای قطعات شیشهای یا کریستالی هستند که نور لامپها را شکست داده و برق جذابی در فضا ایجاد میکنند. به طور کلی، ترکیب نور با شیشه و آینه یک ترفند طراحی است که فضاهای مدرن را روشنتر، بزرگتر و پرجلوهتر میسازد. این تکنیک ساده و در عین حال مؤثر میتواند کیفیت نورپردازی را به میزان زیادی ارتقا دهد.
حفظ سادگی فضا در اصول اصلی طراحی داخلی مدرن
حفظ سادگی و خلوتی فضا پس از تکمیل دکوراسیون، یکی از دغدغههای اصلی در طراحی مدرن است. ممکن است در ابتدای کار، فضا خالی و ساده بهنظر برسد، اما با اضافه شدن مبلمان و لوازم، خطر شلوغی بصری افزایش مییابد. اصل حفظ سادگی ایجاب میکند که در انتخاب و چیدمان نهایی وسایل نیز حد اعتدال رعایت شود و فضای تنفس میان اشیا باقی بماند. در سبک مدرن، پس از مبله کردن فضا باید دوباره به آن نگاه کرد و هر عنصر غیرضروری را حذف نمود تا ترکیب نهایی همچنان مینیمال بماند.
استفاده از کمدها و قفسههای توکار که در دل دیوار مخفی میشوند، کمک میکند خردهریزها و لوازم اضافی از دید پنهان شوند و سطوح باز و خلوت دیده شوند.همچنین مدیریت کابلها و تجهیزات الکترونیکی (مثلاً مخفی کردن سیمها) به مرتبتر به نظر رسیدن فضا کمک میکند.
حتی در هنگام تزئین با اکسسوریها، تعداد اقلام دکوراتیو باید محدود باشد – چند شیء منتخب با فاصلههای مناسب میتوانند جلوه کنند، اما تجمع تعداد زیادی مجسمه یا گلدان روی یک میز، تمرکز بصری را برهم میزند. در کل، شعار طراحان مدرن این است که “هرچه کمتر، بهتر” – بدین معنا که فضا باید تنها شامل عناصر ضروری و زیبا باشد و از انباشت جزئیات غیرلازم دوری شود. نتیجهٔ رعایت این اصل، فضایی آرامبخش، مرتب و شیک است که در طول زمان نیز جذابیت خود را حفظ میکند.
استفاده از فلزات و دکوریهای خاص برای ایجاد جذابیت
در یک فضای کاملاً ساده و بیآلایش، اضافه کردن تعدادی عناصر شاخص میتواند جذابیت و عمق طراحی را بهبود دهد. در سبک مدرن، فلزات نقش مهمی در این زمینه بازی میکنند. بهکارگیری فلزات براق مانند کروم، استیل ضدزنگ یا برنج در قسمتهایی از مبلمان و دکور، درخشش و تضاد مادهای چشمگیری ایجاد میکند. برای مثال، پایههای فلزی صیقلی زیر میزها و صندلیهای مدرن، قابهای فلزی آینهها یا تابلوها، یا آباژورها و لوسترهای فلزی، همه جزئیاتی هستند که در عین ظرافت، نگاه را مجذوب خود میکنند.
این فلزات معمولاً با سایر متریالهای مدرن (چوب، شیشه، پارچه) ترکیب میشوند و یک ترکیب مصالح متنوع اما هماهنگ پدید میآورند. علاوه بر فلزات، حضور یکی دو اکسسوری خاص و متمایز در فضا میتواند به نقطهٔ تاکید تبدیل شود.
مثلاً یک مجسمهٔ مدرن با طراحی منحصربهفرد روی میز کنسول ورودی، یا یک گلدان هنری بزرگ در گوشهٔ نشیمن، یا حتی یک صندلی خاص با رنگ و فرم ابتکاری، همگی میتوانند به عنوان قطعههای بیانی (Statement Pieces) در دکوراسیون عمل کنند. کلید موفقیت در اینجاست که این عناصر ویژه به اندازهٔ خیلی زیاد مورد استفاده قرار نگیرند تا سادگی فضا مخدوش نشود؛ بلکه در میان زمینهٔ خنثی و آرام فضا، با تعداد کم اما اثرگذاری زیاد بدرخشند. بدین ترتیب جذابیت و پویایی به فضای مدرن افزوده میشود بیآنکه شلوغی و ناهماهنگی به همراه داشته باشد.
فرآیند اصول طراحی داخلی مدرن
اصول طراحی داخلی مدرن – اعم از مدرن یا هر سبک دیگر – یک فرآیند مرحلهبهمرحله و منظم است که از ایدهٔ اولیه تا اجرای نهایی را در بر میگیرد. طراحان حرفهای در hollysaren این فرآیند را با دقت برنامهریزی و مدیریت میکنند تا نتیجهٔ کار دقیقاً مطابق انتظارات و معیارهای کیفیت باشد. در ادامه، مراحل اصلی انجام یک پروژهٔ طراحی داخلی مدرن را مرور میکنیم. این مراحل به ترتیب اجرا میشوند، هرچند ممکن است در عمل اندکی همپوشانی داشته باشند.
برداشت فضا و تحلیل نیازها
نخستین گام، بررسی دقیق فضا و شناخت کامل نیازهای کارفرما است. در این مرحله، تیم طراحی با حضور در محل پروژه، ابعاد و اندازههای اتاقها را برداشت میکند و ویژگیهای معماری موجود را یادداشت مینماید (مکان درها و پنجرهها، ارتفاع سقف، تیغهبندیها، نورگیرها و غیره).
این برداشت فنی کمک میکند ظرفیتها و محدودیتهای محیط مشخص شود. همزمان، تحلیل نیازها از طریق گفتگو با کارفرما صورت میگیرد؛ طراح میپرسد انتظار دارید هر فضا چگونه استفاده شود، چه سبک و فضایی را میپسندید (در اینجا تمرکز بر سبک مدرن است)، ترکیب رنگی مورد علاقه چیست، به چه امکاناتی نیاز دارید، تعداد کاربران فضا چقدر است و نیازهای خاص (مانند فضای کار در منزل، اتاق کودک، محل نگهداری اشیاء خاص و جزئیات دیگر) چیست.
همچنین محدودیتهایی مانند بودجهٔ درنظرگرفتهشده و زمانبندی پروژه نیز مد نظر قرار میگیرد. نتیجهٔ این گام، دستیابی به چکلیست کاملی از بایدها و نبایدها برای طراحی است. به بیان دیگر، طراح پس از تحلیل این اطلاعات میداند چه اهدافی را باید در طرح تحقق بخشد و چه چالشهایی را باید حل کند.
انتخاب سبک طراحی متناسب با فضا
پس از جمعآوری اطلاعات اولیه، طراح سبک طراحی یا تم اصلی دکوراسیون را تعیین میکند که مبنای همه تصمیمات بعدی خواهد بود. در این پروژه فرض بر آن است که سبک انتخابی سبک مدرن است؛ اما حتی درون این سبک نیز شاخهها و گرایشهای مختلفی وجود دارد. بنابراین طراح بررسی میکند که کدام رویکرد از سبک مدرن با فضای مورد نظر و سلیقهٔ کارفرما بیشترین تطابق را دارد. برای مثال، ممکن است رویکرد مینیمالیستی (کمینهگرا) مناسب فضایی کوچک با بودجه محدود تشخیص داده شود، یا بالعکس یک فضای بزرگ و لوکس اجازه دهد از شاخهٔ مدرن لاکچری با متریالهای نفیستر استفاده گردد.
همچنین اقتضائات معماری موجود نیز دخیلاند؛ مثلاً در یک ساختمان با سقف بلند و پنجرههای قدی، سبک مدرن با تأکید بر خطوط عمودی و رنگهای خنثی به خوبی جواب میدهد، در حالی که اگر فضایی نور کمی دریافت میکند شاید نیاز باشد از پالت رنگی روشنتر و آینهها برای مدرن کردن فضا بهره گرفت. در مجموع، در این مرحله خروجی کار تعریف دقیق سبک طراحی (Modern) و تعیین زیرسبکها، پالت رنگ کلان، جنس متریالهای کلیدی و حالوهوای کلی طرح است که همهٔ اینها در قالب کانسپت طراحی ثبت و به تأیید کارفرما میرسد.
چیدمان فضا و مبلمان
در این گام، طراحی پلان مبلمان یا همان نقشهٔ چیدمان فضا انجام میشود. طراح با در نظر گرفتن عملکرد هر فضا و مسیرهای حرکتی، جایگذاری بهینهٔ مبلمان، تجهیزات و سایر عناصر را ترسیم میکند. ابتدا پلان دوبعدی فضا تهیه شده و اشکال مبلمان (با ابعاد متناسب) در آن چیده میشوند.
اصولی همچون تعادل و ریتم در این مرحله بهکار میآیند؛ مثلاً تعادل بصری مبلمان نسبت به مرکز اتاق، فاصلههای یکسان یا موزون بین قطعات، و محورهای حرکتی راحت و بدوندستانداز در نظر گرفته میشود. در دکوراسیون مدرن، چیدمانها معمولاً به سمت پلانهای باز و آرایشهای ساده تمایل دارند. برای نمونه، مبلمان نشیمن ممکن است به شکل L یا U چیده شود تا هم گفتگو را تسهیل کند و هم یک فضای دنج بسازد.
یا در اتاق خواب، تخت غالباً نقطهٔ کانونی است و سایر اثاثیه به صورت متقارن یا نامتقارن پیرامون آن قرار میگیرند. همچنین ممکن است برخی دیوارهای غیرسازهای حذف یا جابهجا شوند تا پلان بازتر و کاراتر شود. پس از نهاییشدن چیدمان در پلان دوبعدی، طراح گاهی از مدلسازی سهبعدی کامپیوتری یا اسکچهای دستی استفاده میکند تا حجمها و مقیاسها را بهتر به تصویر بکشد. این کار به کارفرما کمک میکند دید واضحتری از نحوهٔ قرارگیری وسایل در فضا داشته باشد و در صورت نیاز اصلاحات لازم قبل از اجرا انجام گیرد. در نهایت، یک پلان مبلمان تأییدشده به عنوان راهنمای مرحلهٔ اجرا و خرید مبلمان تهیه میشود.
نورپردازی و انتخاب مصالح
مرحلهٔ بعدی به طور موازی شامل طراحی نورپردازی و انتخاب مصالح و متریالها برای سطوح مختلف فضا است. در بخش نورپردازی، طراح نوع و محل نصب منابع نوری را تعیین میکند. یک نقشهٔ روشنایی تهیه میشود که در آن موقعیت چراغهای سقفی اصلی، نورهای مخفی، هالوژنهای توکار، آویزهای تزئینی و چراغهای دیواری مشخص شده است. هدف این است که هر فضا نور کافی و مناسب با کاربری خود داشته باشد و بر عناصر شاخص نیز تأکید نوری صورت گیرد. مثلاً طراح تصمیم میگیرد بالای کانتر آشپزخانه سه چراغ آویز خطی نصب شود، در سقف نشیمن نور مخفی پیرامونی کار شود و پشت تلویزیون یک نور تأکیدی مخفی تعبیه گردد.
همزمان، نوع لامپها (LED، فلورسنت، رشتهای)، دمای رنگ نور (سفید، آفتابی، طبیعی) و امکان کنترل شدت نور (دیمر) نیز برنامهریزی میشود. در موازات این، متریالهای سطوح انتخاب میشوند؛ از جمله کفپوش (مثلاً پارکت چوبی، سرامیک بزرگ یا بتن صیقلی)، پوششهای دیوار (رنگ، کاغذدیواری ساده یا طرحدار، پنلهای چوبی یا بتنی)، طرح سقف (ساده یا با المانهای دکوراتیو مثل سقف کاذب با نور مخفی) و سایر مصالح ثابت (صفحات روی کابینت، کاشیهای بین کابینتی، نوع شومینه یا دیوار شاخص و جزئیات دیگر).
این انتخابها باید با سبک مدرن تعریفشده همسو باشند؛ برای نمونه، رنگ دیوارها اغلب خنثی و روشن (سفید، خاکستری روشن) در نظر گرفته میشود، کفپوشها ساده و بدون طرح شلوغ انتخاب میشوند، متریال آشپزخانه به سمت سطوح تخت و یکرنگ میرود.
ترکیب مصالح نیز مهم است – مثلاً تصمیم گرفته میشود چوب روشن با بتن اکسپوز ترکیب شود یا شیشه و فلز کروم در کنار رنگ مات دیوارها قرار گیرد – تا تعادل رنگ و بافت رعایت شود. طراح همهٔ این موارد را در قالب یک برد متریال (Material Board) یا تصاویر نمونه به کارفرما ارائه میدهد تا توافق حاصل شود. با نهایی شدن انتخاب نورپردازی و متریال، نقشههای اجرایی مربوط به برقکشی و نصب چراغها، و دستورکارهای اجرایی مربوط به اجرای کف، دیوار و سقف آماده میشوند.
انتخاب مبلمان و اکسسوریها
آخرین مرحله، خرید و چیدمان مبلمان و اکسسوریها بر اساس طرح مصوب است. در این گام، طراح یا تیم خرید با توجه به پلان چیدمان و سبک تعیینشده، به انتخاب قطعات واقعی مبلمان از بازار یا تولید سفارشی آنها میپردازد. برای یک طرح مدرن، آیتمهایی با طرح ساده و کیفیت ساخت خوب برگزیده میشوند؛ مثلاً یک دست مبل مدرن با خطوط صاف و روکش تکرنگ، میزهای جلو مبلی و عسلی با طرح مینیمال، صندلیهای ناهارخوری مدرن، تخت خوابی با تاج ساده و بدون منبتکاری، پردههای سادهٔ یکرنگ یا دومخط و مانند اینها.
رنگبندی این اقلام معمولاً در طیف پالت اصلی فضا (خنثیها) خواهد بود و شاید یکی دو قطعه با رنگ یا طرح متفاوتتر برای ایجاد تاکید در نظر گرفته شود (مثلاً یک صندلی راحتی قرمز در گوشهٔ پذیرایی). همزمان، اکسسوریها و لوازم دکوراتیو نیز انتخاب میشوند: انواع روشنایی دکوراتیو (آباژورهای رومیزی یا ایستاده، لوستر یا آویزهای تزیینی)، آثار هنری (تابلو، مجسمه)، کوسنها و منسوجات تکمیلی، آینهها و ساعت دیواری، گلدانها و گیاهان آپارتمانی و جزئیات دیگری که به فضا روح میدهند. در یک طرح مدرن، تعداد اکسسوریها نسبت به سبکهای کلاسیک کمتر اما هدفمندتر است؛ هر قطعهٔ دکوراتیو جایگاه مشخصی در طرح دارد و حضوری مؤثر ولی غیراغراقآمیز خواهد داشت.
پس از تهیهٔ همهٔ موارد، مرحلهٔ نصب و چیدمان در محل انجام میشود. تیم اجرای دکوراسیون با دقت مبلمان را طبق پلان میچیند، تابلوها و آینهها را نصب میکند، فرشها را پهن کرده و پردهها را آویزان میکند، سپس اکسسوریهای کوچکتر در جاهای تعیینشده قرار میگیرند. در پایان این مرحله، فضای طراحیشده جان میگیرد و به واقعیت میپیوندد. تیم hollysaren در این گام نهایی با توجه به جزئیات، هر آیتم را تنظیم میکند تا نتیجهٔ کار دقیقاً مطابق طراحی و خواستهٔ کارفرما باشد. بدینترتیب فرآیند طراحی داخلی مدرن با تحویل فضایی کامل، متوازن و زیبا به پایان میرسد که هم اصول تخصصی طراحی در آن لحاظ شده و هم منعکسکنندهٔ سبک زندگی و سلیقهٔ کاربران خود است.